جدول جو
جدول جو

معنی یک تپ - جستجوی لغت در جدول جو

یک تپ
یک ذره، یک قطره
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یَ / یِ تَهْ)
یک لا. یک تو. یکتا. (یادداشت مؤلف). رجوع به یک تهی و یکتا شود
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ تَ)
به یک روش دویدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بِ تَ پَ / پِ)
دهی از دهستان مهبان بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان. سکنه آن 509 تن. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات دیم، لبنیات، صیفی. شغل اهالی آن زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
یک ذره، یک قطره
فرهنگ گویش مازندرانی
اصطلاحی در پارچه بافی سنتی یعنی: از هر شکاف شانه یک رشته نخ
فرهنگ گویش مازندرانی